در برنامه عصر جدید شوخی امین حیایی با یکی از شرکتکنندگان باعث ایجاد واکنشهایی در فضای مجازی شد و عدهای این شوخی را با برچسب «نژادپرستی» ناروا قلمداد کرده و اهمال صدا و سیما در بازبینی برنامه و حذف این شوخی را درست ندانستند.
ماجرا از این قرار بود که یکی از شرکتکنندگان در حمام حبس و همین امر باعث تاخیر حضور او در ایستگاه قطار شده بود. وی در پاسخ به سوال مجری درباره علت این تاخیر گفت که در حمام خانه دوستش بوده و قصد دوش گرفتن داشته، در این لحظه امین حیایی به شوخی گفت: «دوستت گفته برو و تا سفید نشدی بیرون نیا».
شوخی شبه نژادپرستانه امین حیایی در عصر جدید
پیش از هر نوع قضاوتی در مورد محتوای این جمله و استنباط محتوای نژادپرستانه از آن بهتر است تعاریف معمول از نژادپرستی را مرور کنیم.
در یک تعریف ساده، نژاد پرستی چنین معرفی میشود: «نژادپرستی نوعی از تبعیض است که متمرکز بر تفاوتهای نژادی حاصل از تفاوتهای ظاهریِ جسمی/ فیزیکی است. به عنوان مثال، چون سفید بودن نشانۀ برتری است و من سفیدم و تو سفید نیستی، پس من از تو برترم.» (کالبدشکافیِ نژادپرستی از منظر روانشناسی/ اسماعیل درمان)
در کتاب «فرهنگ سیاسی» اثر داریوش آشوری برای نژادپرستی زیر نام «نژادگرایی» چنین تعریفی آورده شدهاست: «نژادگرایی نظریهای است که میان نژاد (انسان) و پدیدههای غیر زیستشناسی مانند دین، آداب، زبان و… رابطه ایجاد کرده برخی نژادها را برتر از دیگر نژادهای بشری میشمارد. در این نظریه برتری نژادی مستقل از شرایط محیطی و اجتماعی رشد افراد عمل کرده و دست تقدیر برخی نژادهای بشر را برتر و برخی دیگر را پستتر گردانیدهاست.»
در تعاریف بالا «نژاد» وجه رجحان و برتری و غلبه عدهای از افراد بر افرا دیگر قرار میگیرد. در این تعاریف آنچه بارز است، بحث تزاحم حقوق و منافع است. عدهای در پی انحصاری کردن مزایای عمومی، تفاوتهای بیولوژیکی، زبانی، قومی و … را دستاویز و پایه استدلال خود قرار داده و در صدد به دست آوردن حقوق مضاعف بر میآیند.
با این مقدمه آیا در اتفاقی که در برنامه عصر جدید و در کلام امین حیایی چنین چیزی محقق شد؟ از یک زاویه پاسخ منفی است چرا که تزاحم منافع در این برنامه مطرح نبوده و طرح چنین شوخیای ماهیت سلب حقوقی ندارد. از زاویهای دیگر، اما باید دانست که زبان خنثی نیست و همواره سویههای ایدئولوژیک خود را پیش میکشد، در زبان هیچ چیز اتفاقی و بدون تاثیرات بیرونی شکل نمیگیرد.
ممکن است بسیاری از ما در هنگام سخن گفتن به این امر واقف نباشیم، اما کلام و گفتار ما مطلقا منبعث از سویههای ایدئولوژیکی است. محمود فتوحی در اینباره مینویسد: «.. برخی واژهها در میان گروههای سیاسی، انرژی و قدرت ایدئولوژیک دارند و مثل تپانچه آماده شلیک هستند. واژه در مقام نشانه ایدئولوژیک با انبوهی از تار و پودهای ایدئولوژیکی درهم تنیده شده و شناسنامه ایدئولوژیک دارد… از این رو نشانهها تابع ارزشها و عقاید یک گروه اجتماعی سازمان یافتهاند؛ و معنای آنها در چارچوب تفسیر و خوانش توافقی ایدئولوژیک محدود میشود.»
اینکه واژهها در چه بافتاری چه ایدئولوژیای را شکل میدهند و القا میکنند، موضوعی است که بسیاری از متغیرها همچون تاریخ، مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی زیستمحیطی بر آن تاثیر میگذارد. اگر بخواهیم با این پیشفرض تئوریک گفتار امین حیایی را بررسی کنیم باید ببینیم که آیا «سیاهپوستی» و «سفیدپوستی» و صحبت از مسائلی که در بسیاری از کشورهای دیگر نژادپرستانه قلمداد میشود، در زبان و فرهنگ و تاریخ ما نیز نژادپرستانه است؟
کاربری نوشته بود که اگر در کشوری دیگر چنین کلامی بیان میشد آن شبکه را تعطیل و فرد را بازداشت میکردند. این سخن درستی است. امروزه درکشورهای اروپایی و غربی طرح سخنان نژادپرستانه عملی مجرمانه محسوب میشود. اما این سوال که در ایران، مسائل نژادپرستی با فاکتور رنگ پوست، چقدر پیشینه داشته است شاید بتواند کمی ابعاد مسئله را شفافتر کند. یک دلیل مجرمانه تلقی شدن چنین سخنانی در کشورهای اروپایی و غربی به خاطر سابقه عریض و طویل نژادپرستی در تاریخ کشورهای آن است.
مثلا در آمریکا سیاهپوستان و افراد بومی تا سالها از حقوق اولیه و انسانی خود محروم بودهاند و رنگ پوستشان علت رواداری تبعیضات گسترده بود. در قرون نوزدهم و بیستم در آمریکا سیاهپوستان اجازه تحصیل در مدارس سفیدپوستان را نداشتند، اموالشان غارت میشد، حق رای و حتی حق استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی را نداشتند و با حداقل دستمزد روزگار خود را سپری میکردند. حتی هنوز هم نشانههای برخورد نژادپرستانه با سیاهپوستان در آمریکا قابل مشاهده است.
سال گذشته بسیاری از سیاهپوستان در اعتراض به کشته شدن یک جوان سیاه توسط پلیس اعتراض کردند. این جوان با شلیک بیست گلوله کشته شده بود و پلیس در توضیح کشتن وی گفته بود که به وسیلهای که این جوان در دست داشته مشکوک شده، اما آن وسیله تلفن همراه بوده. با گذشت چند دهه در این کشور هنوز هم انگشتان اتهام در هنگام وقوع حادثهها، ابتدا رو به سوی سیاهان دارد.
در چنین شرایطی زبان با وجود این تاریخچه حاوی پیامهای ایدئولوژیک خواهد بود و شاید بیان گفتار امین حیایی در این بافتار سلسهای از القائات را در اذهان عمومی ایجاد کند که منجر به شکلگیری مجدد تفکر نژادپرستانه باشد، در این صورت باید قوانین نظارتی به عنوان یک اهرم بازدارنده به موضوع ورود کنند و پیگیری جدی آن در دستور کار قرار گیرد، اما در کشور ما نژادپرستی بیشتر بر بستر اقوام و ادیان در جریان بوده و کمتر در مورد سیاه یا رنگینپوستها شاهد سوگیریهای نژادپرستانه بودهایم؛ با این تفاسیر برداشت نژادی از سخنان این بازیگر چندان مطرح نیست. در ناخوداگاه جمعی ما ایرانیان رنگ پوست عامل برتری نبودهاست و همچنان هم این موضوع کمرنگ است، اما بحث قومیت همواره مطرح بوده و همچنان هم هست.
اینکه دیده میشود برخی از بازیکنان خارجی که در لیگ فوتبال ایران مورد تمسخر قرار میگیرند درست است که فعلی نژادپرستانه است، اما محتوای آن با برخوردی که مثلا با «دنی آلوز» بازیکن برزیلی بارسلونا شد تفاوت بسیار دارد. چرا که ریشههای این دو برخورد متفاوت است.
هر چند که تلقی محتوای نژادپرستانه از کلام امین حیایی در برنامه عصر جدید با کمی مکث و سوال روبرو است و عقبه ما، تاریخچه این شاخه از نژادپرستی را در خود ندارد، اما نباید این مسئله را از نظر دور داشت که حیطه زیست روانی ما تنها در درون مرز کشورمان نیست؛ امروزه به کمک تکنولوژی مراودات اطلاعاتی در همه حوزهها بیش از پیش وجود دارد، به عبارت دیگر در این دهکده جهانی افراد از اخبار و احوال و تاریخچه یکدیگر بیخبر نیستند؛ در این صورت چناچه واژهای یا عبارتی تلقی نژادپرستانه ایجاد میکند، ورای قانون، بهتر است با مراعات موازین اخلاقی و انسانی از بیان آن پرهیز شود.
به هر روی از عوامل و مسئولین صدا و سیما انتظار میرود که حساسیت مضاعفی نسبت به این امور داشته باشند و با نظارتی دقیقتر از احتمال شکلگیری گفتمان تبعیض جلوگیری کنند. این نخستین بار نیست که محتواهایی از این دست با اغماض بر روی آنتن تلوزیون میروند.
مصداقهای جنسیتی آن فراوان است. اما جامعه با واکنشی درخور ملاکها و معیارهای خود را تحمیل خواهد کرد و خواست عمومی مبنی بر ارائه محتوای درخور شان انسانیت غالب خواهد شد.